این پست یک نامه است.
نامه معمولا با سلام شروع می شود.
نامه برای کسی است که حضورش در میان مردم احساس می شود.
برای کسی که خودمان را برای خودمان یادآور شده است.
کسی که تصویر کاغذی اش را روی واحد پول رایج کشور می بینیم.
این نامه یک یادآوری است.
برای مردمی که به شکستن قرارهایشان خو کرده اند.
نامه معمولا با سلام شروع می شود.
(و من هنوز سلام نکرده ام)
سلام.
نامه جهت شکوه از دنیایی است که احساس می شود روز به روز کثیف تر می شود.
و جهت شکر خدایی که ما را در ایران.
در دوره ی حکومت جمهوری اسلامی.
(با همه مشکلات جزئی از جمله تورم و غیره)
و زیر پرچمی که شما پایه گذاری کرده اید.
به زمین فرو فرستاد.
و جهت شکوه از حضرت ملک الموت که رهبر عزیزمان را کمی زودتر از تولد ما به عرش الهی برد.
و جهت شکرخدایی که اگر گوهری را از ما گرفت.
کسی را به جایش برایمان فرستاد.
که رهبر بخوانیمش.
بدون هیچ ترس و ابایی!
بدون تحمل هیچ نگاه سنگینی.
(آن هم در این دوره زمانه)
منظور همان دوره زمانه ایست که مردم به شکستن قرار هایشان خود کرده اند.
این نامه جهت یادآوری حرفی از هزاران حرف شماست.
در حالی که همه مان به خوبی می دانیم.
تا وقتی که به حرف های شما عمل کرده ایم.
چه در زمان انقلاب.
چه در بحبوحه درگیری ها داخلی.
چه در جنگ.
چه آن زمان که خرمشهر دست دشمن بود.
چه در شرایط و زمان ها مختلف.
شکست نخورده ایم.
و بدون شک
در زمان حال هم
عمل کردن
به حرف مردی که روزگاری دست هایش سایبان مردم و جمارانیان بود.
و دیگر در میان ما نیست.
باعث شکست ما نخواهد شد.
چه بسا پیروزی به دنبال خواهد آورد.
به حرفی که مدت ها پیش برایمان به یادگار گذاشته:
پشتیبان ولایت فقیه باشید تا مملکت آسیب نبیند.
این نامه جهت یادآوری بود.
به ملت مردی که.
هر روز بر سر تصویر کاغذی اش بر روی پول رایج کشور.
حرص و جوش می خورند.
و فراموش می کنند...
پ.ن: امام عزیزم خودت بگو. توصیه از این صریح تر؟!
بدون هیچ شک و شبهه وحاشیه ای.